سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دکتر ابراهیم فیاض

وزیر علوم باید متخصص علوم انسانی باشد

مصاحبه ,     نظر

وزیر علوم، باید متخصص علوم انسانی باشد

ابراهیم فیاض استاد دانشگاه‌ تهران در گفتگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، با بیان اینکه کابینه احمدی‌نژاد در دولت نهم از نظر تحصیلات بسیار بالاتر از دولت‌های قبلی بود، اظهار داشت: در دوره نهم یک انقلاب نسلی در کابینه احمدی‌نژاد رخ داد و شاهد جایگزینی نیروهای جوانی بودیم که به جای تعداد محدودی از گزینه‌های تکراری و سفارشی که فقط بین وزارتخانه‌های مختلف جابه‌جا می‌شدند را گرفتند.
وی با اشاره به جابه‌جایی تعدادی خاص از وزرا، بین وزارتخانه‌های نیرو، نفت و... که به نوعی شائبه قحط‌الرجال ایجاد کرده بود، گفت: برخلاف این روند، جوانگرایی احمدی‌نژاد قابل تحسین بود و برای اولین بار یک انقلابی در دولت نهم انجام شد و نسل جدیدی سرکار آمد که بسیاری از آنها امروز به نیروهای با تجربه‌ای تبدیل شده‌اند.
این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه احمدی‌نژاد باید میزان جوانگرایی و نیز توجه به تخصص را در کابینه دهم نیز افزایش دهد، ادامه داد: کشورهای پیشرفته جهان نیز امروز به جوانگرایی روی آورده و تلاش می‌کنند از افراد پر تلاش و پرکار دانشگاهی استفاده کنند.
فیاض در خصوص نقاط ضعف کابینه نهم نیز گفت: در دولت نهم یک نوع ناهماهنگی بین افرادی که در گذشته مسئولیت‌های زیادی داشتند، ایجاد شد که با دولت نیز به شدت محافظه‌کارانه برخورد می‌کردند و موجب عقب‌ماندگی دولت نهم شدند.
وی با بیان اینکه بسیاری از وزرا از پرکاری احمدی‌نژاد در 4 سال گذشته خسته شده‌اند، خاطرنشان کرد: حضور مجدد این افراد موجب می‌شود که کار دولت پیش نرود و این خستگی در بسیاری از نیروهای جوان کابینه نیز مشهود است که باید این گزینه‌ها نیز تغییر کنند و گزینه‌های جدیدتر وارد کار شوند.
این استاد دانشگاه یکی از نقاط ضعف کابینه نهم را تئوری‌سازی دانست و اظهار داشت: کابینه جدید برای اینکه اقدامات‌ احمدی‌نژاد در 4 سال گذشته را ساختاری کند باید تئوریک عمل کند.
فیاض با تاکید بر پیگیری امور تئوریک در کنار اقدامات عملی در کابینه دهم، تصریح کرد: در دولت دهم نیاز به بازتولید تئوری‌ها به شدت احساس می‌شود تا دولت‌های بعدی نیز بتوانند از این تئوری‌ها استفاده کنند.
وی بزرگترین مشکل دانشگاه‌ها و محیط‌های علمی کشور را عدم استقلال و وابستگی شدید به غرب دانست و تصریح کرد: دانشگاه‌های کشور اساسا ایرانی نیستند و برای پیشرفت ایران اسلامی کار نمی‌کنند، متاسفانه معیار ارتقاء جایگاه اساتید دانشگاهی، در دولت نهم نیز بدتر از دولت‌های قبل شد و با اینکه ما در شرایط کنونی به کتاب نیاز داریم شاهد هستیم که بسیاری از دانشگاه‌های کشور بر روی مقاله‌ها کار می‌کنند.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه نظام آموزش عالی کشور باید دانشگاه ایرانی بسازد، ادامه داد: نیازهای ایران و آینده‌شناسی ایران در حوزه‌های مختلف باید در دانشگاه‌های کشور بررسی شود که در این زمینه نیاز به تئوری‌های اساسی داریم.
فیاض با تاکید بر اینکه نیاز کشور به تئوری‌های جدید باید در دانشگاه‌ها برطرف شود، اظهار داشت: وزیر آموزش عالی آینده کشور نباید یک فرد ریاضی‌دان باشد، بلکه باید یک متخصص علوم انسانی و فردی قاطع باشد تا بتواند یک دانشگاه ایرانی بسازد.
وی در پایان با اشاره به تغییرات پی‌درپی نظام جهانی، خاطرنشان کرد: ما به جهان آینده وارد شده‌ایم و کابینه دهم باید آینده کشور را بر اساس تغییرات موجود جهان تنظیم کند، در غیر این صورت بحران‌های داخلی حرکت کشور را کند خواهد کرد،‌ بنابراین کابینه دهم باید یک کابینه برون‌نگر و درون‌نگر باشد.


قانون گرایی تنها راه حل اوضاع امروز جامعه

    نظر

قانون گرایی تنها راه حل اوضاع امروز جامعه

ابراهیم فیاض استاد علوم اجتماعی دانشگاه‌ تهران قانون گرایی را تنها راه حل اوضاع امروز جامعه دانست و گفت: نتیجه اقدامات غیر قانونی گروه‌ها جامعه را وارد خشونت می کند.
ابراهیم فیاض در گفت‌وگو با خبرنگار سیاسی باشگاه خبری فارس «توانا» با اشاره به افراط گرایی‌های جناح های کشور در این روزها و با نگاه به نظریه اراده معطوف به قدرت نیچه گفت: قانون وقتی شکسته شود، حرکت‌های آنارشیستی شروع می شود و وقتی اینگونه حرکات شروع شد خود به خود اراده معطوف به قدرت نتیجه خواهد داد و جامعه دچار خشونت‌های بسیار زیادی خواهد شد.
وی با اشاره به راه‌پیمایی غیر قانونی دیروز به سکوت وزارت کشور درباره این موضوع اشاره کرد و تاکید کرد: کسانی که پیروز شده اند، نباید کسی را تحریک کنند و طرف دیگر اگر حکومت را قبول دارد و می خواهد ریاست جمهوری را به عهده بگیرد باید وارد مجاری قانونی شود.
این استاد از خروج بحث انتخابات ریاست جمهوری از گفتمان‌ها و تئوری‌ها به تکنیک‌ها ابراز تاسف کرد و بحث‌های مطرح شده در انتخابات را جنگ بین نوعی از غرب گرایی و ایران گرایی دانست و گفت: نشانه آن این است که در شهرهای سنتی یا مثلا در جنوب شهر تهران به احمدی نژاد رای دادند اما در شمال تهران به موسوی رای دادند.
وی تحریک افراد توسط مدعیان قانون گرایی را عدول از جامعه قانونی به جامعه لیبرال حقوقی پوپر ارزیابی کرد و گفت: آنها تا وقتی در حکومت بودند قانون گرا بودند اما امروز به لیبرالیسمی برگشتند که می گوید قانون مهم نیست، مهم حق فرد است و قانون باید با حق فرد تطبیق کند.
دکتر فیاض تجمعات دیروز را شکستن نرم قانون دانست و راه حل این مسایل تاسف بار امروز کشور را قانونگرایی توسط هر دو طرف دانست و گفت: با بی قانونی ها می خواهند ما را به سمت یک انقلاب رنگین ببرند.


نقاط قوت و ضعف دولت نهم

مصاحبه ,     نظر

نقاط قوت و ضعف دولت نهم

ابراهیم فیاض استاد دانشگاه تهران در گفتگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، با اشاره به نقاط ضعف و قوت دولت نهم اظهار داشت: دولت نهم به شکل کاملا خرد عمل می‌کرد یعنی در اتخاذ تصمیم‌گیری‌ها و عمل به آنها چهارچوب تئوریک نداشت و آنچه که انجام می‌شد تنها از نطق رئیس جمهور برآمده بود.
وی اضافه کرد: در دولت نهم متاسفانه شخص رئیس‌جمهور، وزیر بود و همواره در تمامی کارها شخص وی به جای وزرا مطرح بود و به‌جای آنها نقش آفرینی‌ می‌کرد که این علاوه بر اینکه به بسته شدن دولت منتهی می‌شد، چارچوب‌های فکری دولت را نیز می‌بست.
فیاض با اشاره به نقاط قوت دولت نهم نیز ادامه داد: در دولت نهم شاهد حضور منظم دولت در اکثر حوزه‌ها بودیم که اعضاء کابینه دولت به صورت منظم و تیمی و به شکل مهندسی عمل می‌کرد که این یکی از نکات قوت دولت نهم بود.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه حضور برخی‌ افراد از جمله رحیم مشائی در کابینه یکی از نقاط ضعف تیمی بودن کابینه است، اظهار داشت: عملکرد تیمی دولت نهم منجر شد تا برخی از افراد همانند وی در کابینه نهم حضور یابند.
وی سخنرانی‌ها و اظهار نظرهای شخص رئیس‌جمهور را برگرفته از ایدئولوژی و مبانی تئوریک استاد رحیم پور ازغدی خواند و خاطر نشان کرد: بعد از اتمام سخنرانی‌ها رئیس جمهور، متاسفانه چارچوبی برای احیای تئوری ‌های مطرح شده در دولت وجود نداشت.
فیاض با تاکید بر اینکه نفی غرب و دانشگاه غربی در دولت نهم مشهود بود، یادآور شد: متاسفانه با وجود نفی دانشگاه و جامعه غربی در دولت نهم، دانشگاه و جامعه اسلامی و حتی ایرانی در دولت نهم تعریف و به اثبات نرسیده است.
این استاد دانشگاه اضافه کرد: در دانشگاه‌های غربی و آمریکایی دانشگاه‌ها در خدمت کشورشان هستند اما متاسفانه دانشگاه‌های ایران حتی در خدمت کشور ایران نیستند که باید در این زمینه دولت دهم تصیمات جدی اتخاذ کند.
فیاض با اشاره به تاکید مقام معظم رهبری مبنی بر تعامل دولت و مجلس، تصریح کرد: مقام معظم رهبری با تاکید بر تعامل دولت و مجلس خواستار خروج دولت از چارجوب بسته تئوریک بود اما این انتظار در دولت نهم محقق نشد که امیدواریم در دولت دهم محقق شود.
وی در پایان با اشاره به سفرهای استانی دولت نهم ابراز داشت: انجام منظم سفرهای استانی که به صورت تیمی و منظم انجام می‌شد، یکی از نقاط قوت دولت بود که به شکل تیمی انجام می‌شد.


بررسی نقش ساختار اشرافیت در التهابات اخیر کشور

مقالات ,     نظر

 

وضع حمل تاریخی
بررسی نقش ساختار اشرافیت در التهابات اخیر کشور

اعتمادالسلطنه در خاطرات خود آورده که روزی دید ناصرالدین شاه با دست بر روی پای خود می‌زد و می‌گفت: نمی‌شود. می‌پرسد چه چیز نمی‌شود. شاه جواب می‌دهد که این مملکت درست نمی‌شود. این ماجرا به صورت استعاری نشان می‌دهد ناامیدی از اصلاح در آن روزگار چقدر فراگیر بوده است. آنچه همه چیز را تا این پایه تیره می‌کرد در واقع ساختار اشرافی دوران آنها بود که منشأ
در هم پیچیدگی کل زندگی ما می‌شد، خواه در سطوح معرفتی و فرهنگی و یا ابعاد زندگی روزانه . متنی که پیش‌رو شماست تلاش می کند دینامیسم و ساختار این اشرافیت و مواریث آن در اتفاقات اخیر کشور را شرح کند .
فرمول ساختار اشرافی در دوران ناصرالدین شاه عبارت بود از اقتصاد و قدرت خونی و خانوادگی که در طبقات مختلف وجود داشت. قدرت موروثی که اقتصاد را چون تابعی از خود سازمان می‌داد باعث می‌شد ثروتمندترین مرد، شاه مملکت باشد. سپس در طبقات پائین‌تر به ترتیب وابستگان نسبی و سیاسی قرار داشتند. در این میان اگر کسی خارج از سلسله مراتب ثابت نمایش ثروت می‌داد، بر باد می‌رفت. پس گنج‌های پنهان اینجا و آنجا تلنبار شدند و ریاکاری خاصی از آستین همین وضع بیرون پرید. چه، استبداد ریا و رکود معرفتی می‌آفریند.
فلسفه‌ها و دانش‌های عصر ناصری از اجتماع و واقعیات روی گردانده و انتزاعی شدند. آینه‌کاری‌های معماری کاخ گلستان و صاحبقرانیه با اشکال هندسی خاصی صورت‌پردازی می‌شد و می‌توان گفت کمال‌الملک به لحاظ تاریخی از «پابلو پیکاسو» پیشی گرفت. هرچند پیکاسو نیز در عصر استبداد ژنرال‌های اسپانیایی پا گرفت. آینه‌کاری‌های معمول در آن زمان از حیث اشرافیت متناسب اوجگیری غزلسرایی و نثر مسجع، فخیم و سنگین قاجاری بود. سبک اشرافی مرحوم فیروزکوهی تقابل آشکاری با سبک نیما یوشیج داشت که دائم از مشکلات ملموس اجتماعی می‌سرود، اما دانش و معرفت انتزاعی دوران مورد نظر چندان مخالفت جدی برنمی‌انگیخت.
معرفت در حقیقت ذیل نگاه دلال‌مآبی اشراف بود که بر اقتصاد، سیطره داشتند. بزرگترین دلال، پادشاه و خانواده او بودند. واقعه «رژی» و «امتیاز تنباکو» شاهد همین مدعا هستند. افراد ناگهان به سمت دلال شدن می‌رفتند. مثلاً سرجان ملکم?خان از راه نفوذ در انگلستان و دربار ایران امتیاز «لاتاری» و قمار را به انحصار خویش درآورد. این ویژگی در جامعه به صورت رواج مصرف‌گرایی ظهور کرد. زندگی در قیود واقعی محصور است. اما این قیود وقتی با عقلانیتی مصرفی تفسیر شود به راحتی بدل به زیستی مصرفی می‌شود. همان طور که دست به تولید صنعتی نمی‌زدیم، تولید کالاهای فرهنگی را نیز به حالت تعطیل درآوردیم. جهان چون خط و خال و چشم و ابروست/ که هر چیزی به جای خویش نیکوست. دلالان فکری در بازار مکاره مثل نمایندگان بنگاه‌های فکری اروپایی عمل می‌کردند و از همین راه شأن اجتماعی به هم زدند. عجیب آنکه کتاب‌های روز با عجله‌ ترجمه شدند. اینکه چه محصول نازلی به دست نخبگان می‌دادند به کنار. اما نباید فراموش کرد که از هر زاویه مسائل به صورتی کاریکاتوری طرح می‌شد. فرقی نمی‌کند که با عینک «هگل»، «مارکس» یا «وبر» به ماجرا بنگریم. چه اقتصاد را روبنا بدانیم و چه فرهنگ را سرشت زندگی بنامیم، مصرف و دلالی اقتصادی و فرهنگی تا حد وطن‌فروشی پیش رفت. وقتی مصرف نهادینه شود تبدیل به ارزش می‌گردد.
در چنین جوی بهترین ابنا بشر، مصرفی‌ترین ایشان قلمداد می‌شوند. کسانی که فقط از پول نفت ارتزاق می‌کردند، ضرورت تولید را درک نمی‌نمودند. از این رو تاریخ تفکر در ایران همان تاریخ مصرف اندیشه‌ها شد. عقلانیت مصرفی به عقلانیت تولیدی پرخاش می‌کرد. کتاب‌های محبوب مجموعه‌هایی شدند که افکار را توضیح می‌دادند و دسته‌بندی می‌نمودند. این داستان به یک نوع کلاسیسم منجر شد که به خاطر سال‌های زیاد حضورش قوت و نیرو گرفت. اغلب میل داریم مفاهیم را به صورتی کلاسه شده و بی‌زحمت به دست آوریم. زندگی مصرفی ناصری در تاریخ معرفت ما به صورت تکرار و مصرف مفاهیم کلاسه شده ادامه حیات می‌دهد. از جمله نتایج آن تکرار درس‌ها در کلاس‌های دانشگاهی و طرد خلاقیت به صورت گسترده است. استادی که چیزی تازه نمی‌خواند، به متون اصلی مراجعه نمی‌کند و تفکر را در بازگفت مفاهیم از روی منابع دست دوم منحصر می‌داند چگونه می‌تواند تولید فکری کند؟ شاخص‌بندی تحقیقات در پژوهشگاه‌ها نشان از کلاسیزم مصرفی دارد.
بعضی از طرح‌هایی که با اجرای آن مخالفت شده است اما تنها به گناه نوآوری مورد بی‌توجهی بوده‌اند در حالی که در اغلب کشورهای توسعه‌یافته جهان مسائل برعکس است. مثلاً «مؤسسه فوق تخصصی ماکس پلانک» در آلمان تئوری‌های خلاقانه، بومی و کاربردی را اخذ کرده و پس از بررسی و پژوهش تبدیل به برنامه‌های قابل اجرا برای راهبردهای کلان می‌کند. رئیس چنین مؤسسه‌ای تا چندی پیش، «هابرس ماس» از بزرگترین فلاسفه معاصر بود. یا در نمایشگاه کتابی از سوی غرفه سوئیس به من هدیه دادند که شامل مفاهیمی بود که در یک کشور چند زبانه مثل کشور آنها کاربرد دارد. در حقیقت توجه به نیازهای واقعی و تولید، براساس نیازهای بومی رسم همه کشورهای مترقی محسوب می‌شود. با این اوصاف عجیب است که غربگرایان در ایران منش حقیقی غربی را کنار گذاشته و فقط به مفاهیم کلاسه شده آنها چسبیده‌اند. آنها حتی بارها باعث انزوای هموطنانی شدند که خلاق، عمیق و ملتفت به وضع واقعی ما بودند. کسانی مانند شهید مطهری، شهید بهشتی، مرحوم شریعتی، مرحوم آل‌احمد و همچنین مرحوم فردید مورد بی‌مهری آنها قرار گرفتند. در دوره‌های مختلف تاریخ معاصر سرانجام زمانی فرارسید که مشکلات واقعی و کار عملی مورد توجه قرار گرفت. مبارزه با اشرافیت ساختاری و حتی اشرافیت معرفتی از ویژگی‌های دولت نهم بود. کشور ما اکنون در مسیر عبور از عقلانیت اشرافی و کلاسیک مصرفی به سوی وضع تازه در التهاب است. اشرافیت ساختاری مقاومت می‌کند. یعنی طبقات بالا شروع به اعتراض کرده‌اند. این در حالی است که اغلب در تاریخ جهان طبقات پائین کشور سر به شورش برمی‌دارند. این تفاوت تصادفی نیست. طبقه بالادستی که اغلب نیروهای خود را در میادین بالای شهر متمرکز می‌نماید، برای ادامه حیات ساختار اشرافی در تکاپو افتاده است.
به هر روی دولت دهم می‌بایست به پشتوانه سرشت عملگرایانه خود و خویشاوندی با واقعیات ملموس به سمت تئوریزه کردن و چارچوب‌بندی معرفتی پیش رود. به نظر می‌رسد از مهمترین پشتوانه‌های دولت پیش‌رو فقاهت ولایتی با ساختاری که امام خمینی(ره) ترسیم کرده‌اند باشد، ساختاری مصلحت‌گرا، ضداشرافیت و زندگی‌محور که مصلحت را مصادف با تن‌آسایی نمی‌انگارد بلکه آن را توجه به سرشت واقعیات موجود می‌داند.
اشرافیت کلاسیک مایل است نظریه ولایت فقیه را کنار زده یا تأویل کند به صورتی که تبدیل به یک شورای رهبری شود. آشکار است که در این نظریه، ولایت فقیه به درستی فهم نشده است. اما عقلانیت تولیدی دولت اخیر نیز می‌بایست گوش به زنگ چارچوب‌سازی مفهومی باشد. آنها باید تئوری‌های خرد، متوسط و کلان را سر و شکل بدهند تا از یک انسجام معرفتی بهره ببرند. این تئوری‌ها این بار باید در هماوردی جدی با ساختار اشرافی، مشکلات واقعی زندگی روزانه و سلطه جهانی سر و شکل یابد، تا عملی و البته پخته باشد.


پیروزی جنبش مردم و مستضعفین بر اشراف غربگرا

پیروزی جنبش مردم و مستضعفین بر اشراف غرب‌گرا

 

متاسفانه در کشور ما عمده نخبگان از جامعه فاصله دارند و خودشان را به آن تحمیل می‏کنند. ورشکستگی سیاسی- اجتماعی این گروه نیز از همین جا برخاسته است. اگر کارکرد روشنفکران از مشروطه تا کنون را بررسی کنیم روشن می‏شود که همیشه یک حالت ناامیدی و ناکامی در رسیدن به اهداف وجود داشت است.
آن‏ها همانطور که در مشروطه به ملت توهین کردند، پس از سوم تیر خودم شاهد بودم که برخی از این روشنفکران حتی فحش ناموسی به مردم می‏دادند.
این ناشی از عدم شناخت صحیح از مردم است و منشأ این عدم شناخت، آن است که روشنفکران در ایران عموماً در یک پایگاه اجتماعی خاص قرار داشته و از منابع مالی خاص بهره مند هستند. غالباً اهل شمال شهرند و از ساختاراجتماعی دورند. تغذیه فکری و روحی آن‏ها غالباً از غرب صورت می‏گیرد. مابه الامتیاز و هویتشان به این دوری اجتماعی است. در اثر این ساختار، نوعی از خود بیگانگی نسبت به جامعه است. این از خودبیگانگی به فضای خانوادگی آنان نیز می‏کشد و می‏بینیم فرزندان‏شان هم با یک حالت اشرافیت برای تحصیل به خارج می‏روند و بر نمی‏گردند.
این گروه در فضای انتخابات وابسته به قشر متوسط مصرف کننده است که فکر و کالای غربی را مصرف می‏کند و گاه می‏تواند نیروی پیاده در تبلیغات خیابانی هم شود. این نمایش خیابانی با رقص و اختلاط و سواستفاده غیرفرهنگی از محمل انتخابات همراه می‏شود. در لبنان هم غرب‌گرایان می‏خواستند همین کار را بکنند یعنی اشرافیت خان‏خانی را حاکم کنند.
اما احمدی‏نژاد اشرافیت و غربزدگی را مورد حمله قرار داد و توجه مستضعفان را به خویش جلب کرد؛ مستضعفان به همان مفهوم مورد نظر امام. او توجه قشرهای متکی به ایرانیت را مجذوب خویش ساخته است که اکثریت اجتماعی ایران را در اختیار دارند. بیشتر در جنوب شهرها، شهرستان‏ها و روستاها متمرکز هستند. آن‏ها به نجابت و جوانمردی و فرهنگ خانوادگی اهمیت می‏دهند. در رفتار سیاسی شان شاهد نوعی متانت سیاسی هستیم. یعنی به دور از هوچی گری و جار و جنجال انتخاب می‏کنند. از قضا این‏ها همان گروهی هستند که روشنفکران آنان را "حاشیه" می‏خوانند و خود را "متن" می‏دانند. در سال 1342 و 1357 هم همین جماعت انقلاب را به ثمر رساند و هویت شرقی را بازتولید کرد.
روشنفکران سعی می‏کنند تبارشان را به مشروطه بازگردانده و حتی انقلاب را هم به نفع مشروطه بازتفسیر کنند. در حالی که مشروطه اصلاً مال مردم نبود و از سفارت انگلیس شروع شد و به همانجا ختم شد و علمای طرفدارش هم به نوعی شکست خوردند. اینگونه شد که روشنفکران در ادامه به رضاخان پیوستند اما مردم با محوریت روحانیت، انقلاب ضد انگلیسی انجام می‏دهد اما متأسفانه باز اشرافیت غرب‌گرا به محوریت مصدق به میدان بر می‏گردد و کودتا را می‏پذیرد که این یا خیانت بود یا خوش خیالی. جالب بود که فاطمی اعدام شد اما مصدق اعدام نشد و تا آخر عمرش کناره گرفت که این هم از روحیه اشرافیت برخاست. در این ناامیدی، انجمن حجتیه و مکتب تفکیک سربرآورد. در فضای یأس علما، امام با حرکت انقلابی‌اش همین قشر بیدار ایرانی را بازتولید و تقویت کرد. انقلاب و سوم تیر و اکنون بیست و دوم خرداد، خط استمرار هویت ایرانی اسلامی بود. این دو انتخابات با بازگشت به اصول انقلاب همراه بود. طنز تاریخ این بود که دو روحانی غرب‌گرا به مثابه نماد روحانیت اشرافی خط عدول از اصول انقلاب را پی می‏گیرند.
قطعاً اگر روحانیت اشرافی بخواهد خود را به عنوان نماینده روحانیت اصیل جا بزند، آنجا دیگر روحانیت زیرسؤال رفته است، چون روحانیت به مردمی‏بودنش زنده است. الحمدلله در این 4 سال مردمی که با دلبستگی به روحانیت انقلاب کرده بودند، باز امیدوارتر از قبل شدند. یعنی با کنار رفتن روحانیت اشرافی،‌ خط نقش روحانیت اصیل پررنگ تر شد و نوعی احیای روحانیت اصیل اتفاق افتاد. در این میان مراجع محترم تقلید هم مواظب هستند و همه افتخارشان به در متن مردم بودن است.
این اتفاقات مهم با پشتوانه سنت ایرانی و هویت دینی اتفاق می‏افتد. و حالا به پشتوانه این، رئیس جمهور دهم می‏تواند با قوت و عزت با جهان سخن بگوید و جبهه جهانی حامی ایران را تقویت کند. اما اگر اشرافیت سرکار می‏آمدند باید به صورتی تسلیم مآبانه و ذلت بار در برابر غرب قرار می‏گرفتیم و غرب ما را برای آمدن رئیس‌جمهوری غیر از احمدی‌نژاد به سخره می‏گرفت.


جام زهر و مخالفان احمدی نژاد

استاد مردم شناسی دانشگاه تهران در گفت‌وگو با رجانیوز
همان‌ها که جام زهر را به امام دادند، امروز احمدی‌نژاد را به ماجراجویی متهم می‌کنند

عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران ضمن تحلیل مناظره احمدی‌نژاد و موسوی و بازتاب‌های اجتماعی و سیاسی آن، به تحلیل مبانی فکری و گفتمانی 2 رقیب حاضر در مناظره پرداخته و دو زنجیره از رویکردهای طرفین را تبیین کرد.
دکتر ابراهیم فیاض در گفت‌وگو با رجانیوز، گفت: احمدی‌نژاد فرزند ملت است. این یک شعار نیست. او مردم را مانند یک خانواده می خواهد و خود فرزندی از این خانواده است که به فکر عزت و استقلالش در برابر بیگانگان است. اما در مقابل جریانی هست که مشتاق لفاظی‏های رنگین غربی‌هاست ولو اینکه با ذلت و سازش همراه باشد. به عکس آن‏چیزی که در مناظره طرح شد،‌ سابقه این تفکر سازش‌گر و غرب‌گرا به رضاخان و قاجاریه برمی‏گردد که به‌دنبال نوعی استبداد درونی برای پذیرش استبداد بیرونی است. یعنی بتواند مملکت را از درون خفه کند تا در بیرون بتواند ژست همراهی با جهان را بگیرد.
این استاد مردم‌شناسی و ارتباطات، در ادامه زنجیره رویکرد و عملکرد داخلی و خارجی احمدی‌نژاد را به‌عنوان نگاه اول ترسیم کرد. متن این گفت‌وگو در ادامه آمده است:
می توانیم فارغ از مقایسه های جزیی به ترسیم 2 زنجیره بپردازیم. یک زنجیره با یک رئیس جمهور مردمی شکل می‏گیرد که چون به توانایی کشورش در برابر جهان نیاز دارد لذا به سراغ مردم می رود، به آنها آزادی اظهار نظر می‏دهد و حرف آنها را مبنای تصمیم‏گیری خودش قرار می دهد. پس یک فلسفه سفرهای استانی، تقویت عزت ملی است. این مسافرت‌های درون کشوری در تقویت وجهه جهانی او مؤثر واقع می‏شود. در ماجرای هسته‌ای شدن ایران نیز تنها اتکای به مردم و همراه شدن مردم جواب داد. در واقع اول یک نوع اعتماد به نفس ملی به وجود آمد و پس از آن ما توانستیم وارد عصر اتم و از آن سو نیز وارد عرصه فضا شویم.
اعتماد به نفس ملی این قدرت را به مدیریت کشور داد که در عرصه تکنولوژیک به سوی استقلال کامل برود و حلقه تکنولوژیک میکرو و مایکرو، یعنی خرد و کلان را کامل کند. تکنولوژی میکرو شامل فناوری‌های ریز و کوچک و تکنولوژی مایکرو شامل فناوری‌های بسیار بزرگ بود که ما در این 2 عرصه توانستیم در همین 4 سال به استقلال چشمگیر برسیم و وارد عصر فضا شویم. با استقلال در 2 حوزه مهم تکنولوژیک ما به سوی تکمیل این حلقه رفتیم و تکنولوژی های میانه مانند تکنولوژی پزشکی را نیز تقویت کردیم. نکته اصلی این بود که حاضر شدیم خرج کنیم و هزینه بپردازیم اما براساس آینده نگری که داشتیم اکنون وارد باشگاه تکنولوژیک جهان شدیم، این همان رویکردی است که چین یا ژاپن انتخاب کردند و توانستند کشورشان را به جایی برسانند.
احمدی‌نژاد پیگیر تحقق "دانش مردمی" شد که اکنون یکی از مترقی‏ترین نگاه‏ها به sience است. سالها پیش کسی می خواست ماهواره را به روستاها ببرد اما بعد متوجه شد که روستاها تلویزیون و اصلاً برق ندارند. این نوعی مدیریت از درون کاخ بود اما احمدی‌نژاد با دیدن محیط بیرونی، در سراسر ایران برای اولین بار توانسته به مفهوم "پاپیولار ساینس" نزدیک شود. همان چیزی که چینی‏ها و امریکای لاتینی‏ها و ژاپنی‏ها به‌دنبالش بودند. چینی‏ها هنوز رشدشان را به دانش بومی متکی هستند. ادوارد هال مردم شناس شهیر امریکایی بحث "لوکال ساینس" یا "دانش محلی" را مطرح کرد. در ژاپن، جنرال میجی بر اساس دانش محلی کار را پیش برد، ‌اما در ایران ما رضاخان را داریم که دنبال دانش غربی بود و نتوانست توسعه بومی و پایداری در کشور ایجاد کند.
با تکمیل این حلقه، ایران به سوی ابرقدرتی خیز بلندی برداشت. با عزت درونی و ملی توانستیم، در بعد خارجی چانه زنی کنیم و اکنون احمدی‌نژاد تنها با برداشتن گام‏هایی بسیار کوتاه می‏تواند ما را به عنوان یک ابرقدرت جهانی مطرح کند.
فیاض در ادامه رویکرد دیگری را ترسیم کرد که تبارش به قاجاریه و رضاخان می‏رسد:
اما در مقابل این رویکرد،‌ گروه دیگری هستند که 2 ویژگی دارند. یکی ضعف عملی در برابر دشمن و دیگری عدم استقلال فکری. قائل هستند ما باید "پیشرفت کم هزینه" داشته باشیم. آنها می گویند انرژی اتمی را از استرالیا می‏خریم یا اصلاً ماهواره را هم خودشان بسازند. آنها تلاش و استقامت گروه اول برای استقلال علمی و تکنولوژیک را "ماجراجویی" می خوانند و معتقدند با این کارها به سوی پرتگاه می‏رویم. اتفاقاً اینها کسانی بودند که در موضوع پایان جنگ، جام زهر را به امام دادند. بعد از آتش بس که مردم برای دفاع در برابر مرصاد به صورت گسترده در جبهه ها حاضر شدند، امام فرمودند که به من اطلاعات غلط دادند و اگر می دانستم مردم اینگونه به میدان می آیند، قطعنامه را نمی پذیرفتم.
پس بزرگ نشان دادن دشمن یکی از معتقدات اینهاست. این یکی از ویژگی های منافقین است که در قرآن ذکر شده و خداوند در برابر اینکه منافقین دائم می گویند "دشمن قوی است و باید عقب نشینی کنیم" پاسخ داده که "لا مقام لکم". خداوند می گوید همه خزائن از آن ماست و همه عزت‌ها از خداست و این ما هستیم که عزیز و ذلیل را تعیین می‏کنیم. با این مبانی است که می بینیم طیف دوم از یک سو ایران را ضعیف نشان می دهند و ضعفها را بزرگ‏نمایی می کنند و حتی گاهی تبلور مفهوم اولیا الشیطان می شوند.
به همین دلیل "افول سرمایه داری در جهان کنونی" را نمی پذیرند. شما دیدید برخی در داخل ایران دائم انکار می کنند و می گویند چه کسی گفته بحران جهانی قوی است و بعد گروه اول را مورد تمسخر قرار می دهند که شما خیال‌بافی می کنید و هر روز افول آمریکا و اسرائیل و دیگران را اعلام می کنید. انگار ذلت خارجی ها، ذلت این طیف محسوب می شود و عزت خارجی ها به معنای عزت اینان است. شنیدم اخیراً یکی از این مدافعان سرمایه داری حتی گفته بود اگر آنها نتوانستند سرمایه داری را نگه دارند، ما می توانیم سرمایه داری را احیا کنیم. به هر حال، نماد سرمایه داری یعنی جنرال موتورز اعلام ورشکستگی کرد اما برخی انگار که به مقدساتشان برخورده است.
ویژگی دوم این گروه،‌ غرب‏گرایی و عدم استقلال فکری است که خلاصه ما نمی‏توانیم علم بومی داشته باشیم و باید ISI را جدی بگیریم که به این ترتیب تمام اساتید ما تبدیل به "پژوهشگر خارجی‏ها" می شوند. با اینکه بحران مالی جهانی، پروژه جهانی شدن را از بین برده، اما آنها اصرار دارند که ما باید قواعد بازی جهانی را بپذیریم. اگر در نگاه گروه اول شاهد مدیریت بر اساس "دانش مردمی" بودیم، ‌در اینجا شاهد "مدیریت از مرکز" یا "مدیریت از کاخ" برای نقاط دوردست هستیم، آن‌هم بر اساس چیزی که آن را "علم جهانی" می خوانند.
جمع‏بندی این است که بحث اصلی گروه اول "بازتولید ایران" است و یحث اصلی گروه دوم، "بازتولید غرب در ایران" است که البته شکل کپی‏برداری به خود می‏گیرد. در دوره دولت بازسازی و نوسازی غرب در ایران بازتولید شد اما در دولت احمدی‌نژاد ایران بازتولید و احیا شد.


مدرنیزم اساس دولتهای گذشته

مدرنیزم اساس دولت‌های گذشته

عضو هیأت علمی دانشگاه تهران با بیان اینکه احمدی‌‌نژاد سازمان برنامه را حذف کرد برای اینکه بتواند شاخص‌ها را مستقیما از بوم برداشت کند تصریح کرد: روایت سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی از توسعه یک روایت آمریکایی بود.
ابراهیم فیاض در گفت و گو با خبرنگار فارس با بیان اینکه سیاست‌گذاری در هر جامعه به عهده رهبران آن جامعه است اظهار داشت: در دوران کارگزاران و اصلاحات مدرنیزم اساس حرکت بود و تصور و بنا بر این بود که اگر بخواهیم پیشرفت کنیم و به توسعه برسیم باید غربی شویم.
وی تصریح کرد: سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی خصوصا پس از انقلاب شاخص‌ها را از روایت آمریکایی توسعه می‌گرفت و اساس برنامه‌ریزی این بود که شاخص‌های اقتصادی و مالی که تخصیص منابع و اعتبارات را سازمان می‌داد از غرب گرفته شود.
وی با تاکید بر اینکه احمدی‌نژاد سازمان برنامه و بودجه را حذف کرد برای اینکه بتواند شاخص‌ها را مستقیما از بوم برداشت و استخراج کند تصریح کرد: به همین دلیل اختیار برنامه‌ریزی به استان‌ها داده شد و در رابطه با تخصیص منابع و بودجه نیز خود احمدی‌نژاد نظارت کرد و فرآیند آباد سازی را در کشور آغاز کرد.
فیاض افزود: اثر این فرآیند باعث شد که استان کردستان به گونه‌ای به آرامش رسید که امکان سفر مقام معظم رهبری که دست‌آوردهای جدی داشت به آنجا فراهم شد و اگر نبود فعالیت احمدی‌نژاد، چنین موفقیتی به وجود نمی‌آمد.
وی با تاکید بر اینکه شاخص‌ها از بوم برداشت می‌شد و هر استانداری آن را برای استان خودش تعیین می‌کرد افزود: باید در کشور بومی‌سازی نهادینه شود و اگر کسی در تهران نشسته و بگوید کل کشور باید مثل تهران ساخته شود، همین افتضاحی به وجود می‌آید که تا کنون در کشور ایجاد شده است.
این جامعه‌شناس افزود: هر شهری باید بنا به آب و هوا، محیط طبیعی، و دیگر مؤلفه‌های بومی خودش ساخته شود نه بر اساس شاخص‌هایی که تهران تعریف می‌کند که اغلب آن هم وارداتی است.
وی اضافه کرد: با ایجاد تک‌نگاری و مونوگرافی از سراسر کشور می‌توان تلاش کرد که به عنوان مثال فوتبال را در خوزستان، کشتی را در مازندران، تنیس را در گیلان، کریکت را در سیستان و... امثال آن را تقویت کرد و حتی این موضوع درک شود که مسأله ساده‌ای مثل فوتبال در آذربایجان، خوزستان،‌ بوشهر و مناطق دیگر به شیوه‌های متفاوتی انجام می‌شود.
فیاض با بیان اینکه مردم از این حرکت دولت راضی‌اند و رفتار دولت را می‌پسندند اظهار داشت: در استان فارس دولت 8‌دهنه تونل را در عرض 1‌سال ایجاد کرده است و وضعیت فاجعه‌آمیز راه کازرون که در طول 50‌سال گذشته تلفات زیادی را موجب شد به همت دولت در عرض 6‌ماه با ایجاد تونل‌هایی اصلاح شد و راه به جای 4‌ساعت در 1‌ساعت پیموده می‌شود.
وی اضافه کرد: دور دوم سفرهای استانی رئیس‌جمهور بیشتر به نظارت در استان‌ها اختصاص داشت و دولت بر اجرای پروژه‌ها به دقت نظارت کرد.


تاریخ شناسی ابرقدرتی ایران

تاریخ شناسی ابرقدرتی ایران

ایران در طول تاریخ خود ، انقلاب‌های مذهبی عظیمی داشته که تمدن‌های بزرگی را که برای اولین‌بار به منصه ظهور رسیده به وجود آورده است . این انقلاب‌ها همچنین الگویی برای دیگر ملل بوده‌اند . به این ترتیب ، کشور ما چندین‌بار ابرقدرتی خود را در جهان به عنوان ابداع‌کننده انقلاب‌های جهانی در بعد معرفتی و ساختاری نشان داده و چون این ابرقدرتی چندین‌بار به سرانجام رسیده ، پس یک کشور ابرقدرتی است ، حال می‌خواهد خفته باشد و یا بیدار .
با توجه به چهار دوره ابرقدرتی ایران ؛ تاریخ پنج‌ هزار ساله غیرمکتوب ، یا ده‌ هزار ساله غیرمکتوب ، دوران اسلامی و عصر صفویه ، می‌توان به مطالعه دوران بیدار و خفته تمدن ایرانی و ابرقدرتی آن نائل شد .
چرا می‌گوییم ابرقدرتی خفته و چرا می‌گوییم ابرقدرتی بیدار ، منظور چیست ؟
ایران قبل از دوره‌های ابرقدرتی خود ، دارای انقلاب‌های معرفتی بوده که بررسی آنها می‌تواند به سؤال‌های مذکور پاسخ بگوید و زمینه را برای بازتولید ابرقدرتی ایران آماده نماید ، در غیر این صورت ، دچار غفلت تاریخی خواهیم شد و در نتیجه ، راه به سوی آینده نخواهیم داشت . ادامه مطلب...

مرتضی را به تهران فرستادند

مرتضی را به تهران فرستادند...

همایش« میگویند: مرتضی به تهران می آید...»

مصطفی ایرانمنش - روز دوم همایش فرارسید،12اردیبهشت،سالروز شهادت آن فرزانه دانش.برگزار کننده این همایش بسیج مدرسه عالی شهید مطهری.با حضور خواهران و برادران این موسسه وسایر دانشگاه ها و حوزه ها.بعد از حاشیه ها و صحبت های مجری نوبت به سخنرانی دکتر فیاض رسید.

دکتر فیاض:اینگونه شروع شد، «مرتضی به تهران نیامد. مرتضی را به تهران فرستادند..»دکتر فیاض سپس به نحوه برخوردها با مرتضی پرداخت و عاملان این سخن را نام برد و گفت شهریه او را قطع کردند،بعد از ازدواج مجبور شد به تهران بیاید.همچنین شاگرد علامه بود در فلسفه و خود علامه نیز در فقر به سر می برد.خود من هم بخاطر آمدن به دانشگاه شهریه ام قطع شد.سپس به دیدارش با آیت الله مصباح پرداخت و اینکه ایشان داستان علامه را برای او تعریف کرد که اگر خانه اش به فروش نمی رفت از فقر میمرد.و در زمان فدائیان با انتقاد به آنها،از آنها حمایت کرد چون فقط  این دو به دنبال حکومت اسلامی بودند.
در ضمن شهید شاگرد امام نیز بود. آقای جوادی آملی در رفتنشان از مروی به قم نقل میکنندکه بر دیوارهای حوزه نوشته بودند:مرگ بر حاج آقا روح الله خمینی کافر. چون فلسفه درس می داد.ادامه مطلب...

سینما با بهرهگیری از دین و اسطوره به سوی آینده میرود

سینما با بهره‌گیری از دین و اسطوره به سوی آینده می‌رود

دکتر ابراهیم فیاض در نشست نقد و بررسی مجموعه "یوسف پیامبر" قرآن کریم را سرشار از تصویر و جذابیت سینما را ناشی از بهره گرفتن از دین و اسطوره دانست.
به گزارش خبرنگار مهر، نشست "هم‌اندیشی چهره‌پردازی از شخصیت‌های دینی در رسانه" با بررسی موردی مجموعه تلویزیونی "یوسف پیامبر" عصر دوشنبه با مشارکت سازمان فرهنگی هنری شهرداری، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم و فرهنگسرای رسانه در این فرهنگسرا برگزار شد.

در این مراسم جواد شمقدری مشاور هنری رئیس جمهوری، فرج‌الله سلحشور کارگردان و نویسنده مجموعه، شهریار بحرانی کارگردان، ابراهیم فیاض استاد دانشگاه، حجت‌الاسلام محمدحسن نجفی‌راد رئیس دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم نمایندگی تهران و احمد نوریان رئیس سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران حضور داشتند.

نوریان در این مراسم که اجرای آن به عهده امیرحسین مدرس بود، گفت: از دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم برای برپایی این مراسم قدردانی می‌کنم. فرهنگسرای رسانه از یکسال و اندی پیش فعالیت خود را شروع کرد و توانست جایگاه خوبی کسب کند. ارتقای آگاهی‌ها و دانستنی‌ شهروندان از اهداف شکل‌گیری این فرهنگسرا بود و تاکنون نشست‌های مختلف برگزار کرده است.

وی در ادامه افزود: حمایت از آثار فاخر و برگزاری نشست‌های تخصصی با این محوریت جزو برنامه‌های ماست. سلحشور از فیلمسازان متعهد و پیشکسوتانی است که به تاریخ پرافتخار ادیان الهی و اسلام پرداخته و آن را در اختیار نسل‌های دیگر قرار داده است. ممکن است نقدی هم بر آثار او شود، اما آنچه اهمیت دارد استقبال مخاطبان از مجموعه "یوسف پیامبر" بود. من برای او و دیگر هنرمندان آرزوی موفقیت دارم.

حجت‌الاسلام نجفی‌راد هم ضمن ارائه گزارشی از دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم گفت: قریب 150 عضو داریم و تاکنون فعالیت‌های علمی و پژوهش‌های زیادی انجام داده‌ایم. ما آمادگی همکاری با هنرمندان متعهد و دینی داریم تا بتوانیم دغدغه‌های پرسش‌های دینی مردم را پاسخگو باشیم و مفاهیم و موضوع‌های دینی به بهترین وجه به مخاطبان منتقل شود.

در این مراسم فیاض استاد دانشگاه درباره جایگاه به تصویر درآوردن شخصیت‌های ناب توضیح داد: برخی معتقدند وقتی دین تصویری شود سکولار می‌شود، بنابراین نباید دین را تصویری کرد، چون تقدس شخصیت‌های مقدس شکسته می‌شود و شخصیت‌های مقدس رازآلودگی خود را از دست می‌دهند. ماکس وبر هم اشاره می‌کند دین مخالف هنر است.

وی در ادامه با اشاره به انقلاب در مسیحیت و یهودیت گفت: در تورات خدا تاریخی است. بنابراین شما در فیلمی چون "بن هور" تحرک و هیجان را می‌بینید، اما در انجیل اینطور نیست و خدا تاریخی نیست و سینمای معناگرا در آن، سکوت و آرامش است. اسلام بین یهودیت و مسیحیت است. پیشینه ما تاریخی است. بنابراین سینما باید مثل مسجد پرنور باشد.

این استاد دانشگاه افزود: قرآن پر از تصویر است و با تصویر به ویژه در سوره‌های مکی حرف زده است. مخاطب با اسطوره در دین ارتباط برقرار می‌کند. اگر سینما از اسطوره بهره نگیرد، جذاب نمی‌شود. مثل مجموعه "تنهاترین سردار" که درباره امام حسن (ع) بود. سینما با بهره گرفتن از دین و اسطوره به سوی آینده می‌رود.

فیاض خاطر نشان ساخت: هدف سریال‌های دینی قرار دادن جامعه در یک آزمایش بزرگ دینی است، چون قدرت استدلال رشد می‌کند و دلیل جذابیت‌های مجموعه‌های "امام علی" و "یوسف پیامبر" هم همین امر بود.

بحرانی هم گفت: برای همیشه این سئوال مطرح بوده که ثمره و اساس تبادل هنری سینما با مخاطبان چیست؟ آیا داستان است یا تعلیق آن؟ سینما رفتارشناسی است. صرف نظر از داستان که بیان‌کننده یک روایت مقدس است، عبرت‌آموزی از طریق انتقال رفتار درست در مخاطب است.

وی ادامه داد: رسیدن به یک رفتار درست در فیلم‌ها کار دشواری است. حضرت امام (ره)، مقام معظم رهبری، آیات و احادیث الگوهای خوبی برای ما هستند. در واقع آنچه از دل برآید بر دل نشیند و مسلماً هر چه به ایده‌آل‌ها برسیم تاثیرگذاری بیشتر می‌شود.